معنی کماج هاکردن - جستجوی لغت در جدول جو
کماج هاکردن
مخلوط کردن، در آمیختن
ادامه...
مخلوط کردن، در آمیختن
فرهنگ گویش مازندرانی
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
پمار هاکردن
قبل از دوشیدن شیر، گوساله را همراه مادر کردن
ادامه...
قبل از دوشیدن شیر، گوساله را همراه مادر کردن
فرهنگ گویش مازندرانی
رواج هاکردن
رایج کردن
ادامه...
رایج کردن
فرهنگ گویش مازندرانی
کنار هاکردن
پایان دادن، به مقصد رسیدن، محصور نمودن زمین و باغ به وسیله ی پرچین
ادامه...
پایان دادن، به مقصد رسیدن، محصور نمودن زمین و باغ به وسیله ی پرچین
فرهنگ گویش مازندرانی
همار هاکردن
هموار کردن، صاف کردن، آباد کردن زمین های بایر و آماده
ادامه...
هموار کردن، صاف کردن، آباد کردن زمین های بایر و آماده
فرهنگ گویش مازندرانی
جاج هاکردن
پف کردن، سیخ شدن مو از ترس یا سرما
ادامه...
پف کردن، سیخ شدن مو از ترس یا سرما
فرهنگ گویش مازندرانی